فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
♥علیرضا↔میلاد♥







نويسندگان



درد و دل 2 عاشق تنها



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





خاطرات یک عاشق

         خاطرات مرا بخوانید...(میلاد)

 


تنهايی را دوست دارم زيرا بی وفا نيست ..

. تنهايی را دوست دارم زيرا عشق دروغی در آن نيست ..

. تنهايی را دوست دارم زيرا تجربه کردم ..

. تنهايی را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست ..

. تنهايی را دوست دارم زيرادل های شکسته همیشه تنهاست

 

برای خواندن خاطرات من ادامه را بزنید...


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 13:54 | |







خاطرات یک عاشق که به معشوق نرسید؟!

خاطرات مرا بخوانید(علیرضا)

     برای خواندن خاطرات من ادامه مطلب بزنید


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 13:58 | |







دلم تنگه واسط

کاش  کنارم بودی ، کاش میتونستم تو رو در آغوشم بگیرم و نوازش کنم....

 

باورم نمیشه که از من اینهمه دوری و فاصله بین من و تو بیداد میکنه....
 
کاش می تونستم دستات رو بگیرم و با تو به اوج خوشبختی برم....

 
کاش میتونستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم.... ای کاش ، کاش ، کاش...
 
دلم بدجور هوای تو رو کرده عزیزم... دلم بدجور در حسرت دیدار تو آواره ترینه

ای بهترینم....
 
باورم نمیشه ، این همه فاصله بین من و تو غوغا کنه
 
 و دریای غم و دلتنگی در قلبامون طوفان به پا میکنه
 

و ای کاش در کنارم بودی ... کاش بودی و دلم رو از امید و آرزوهای انباشته شده خالی
 
میکردی....
 
باورم نمیشه ، سخته باور کردنش ، با نبودنت در کنارم انگار
 
تو این دنیا تنهای تنهام .... بی کس ، بی نفس ، میرم با همون پاهای خسته ، تو جاده ای
 
 که به اون سوی غروب خورشید ختم میشه....
 
 کاش  تو کنارم بودی.... اونوقت دیگه هیچ آرزویی از خدا نداشتم....
 
سخته ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به سوی من
 
بیایی...

دلم بدجور برات تنگه ..


[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 12:16 | |







تنها اوازی

 

یک روز کسی را دوست داری

! و روز بعد تنهایی

     به همین سادگی


او رفته است و همه چیز تمام شده است

مثل یک مهمانی که به آخر می رسد

و تو

 به حال خود رها میشوی.

چرا غمگینی ؟این رسم زندگیست

و تو نمی توانی آن را تغییر دهی

پس تنها آوازی بخوان

 این تنها کاریست که از دست تو بر می آید...

 این رسم زندگی ست

 

تنها آوازی بخوان


[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 12:9 | |







خسته ام

                خدایا !!!!خسته ام

خدایا خسته ام ... از این زندگی ... از این دنیای به ظاهر زیبا ...

از این مردم که به ظاهر صادق و با وفا ...


خسته ام ... از دوری ...از درد انتظار خسته ام

از این همه دروغ و نیرنگ خسته ام ...

آری پروردگارم از این دنیا خسته ام از آدم هایش

از دروغ هایش از نیرنگ هایش خسته ام ...


پس کو صداقت و محبت چرا اندکی محبت در میان دل مردم نیست چرا قطره ای از

عشق در چشمان بنده هایت نیست همش دروغ پیدا است همش نیرنگ پیدا است ...

دیگر دست محبتی در میان مردم نیست

دیگر عشقی پاک و مقدس در میان مردم نیست سفره ی دل مردم همش دروغ

است ... به ظاهر پاک و صادقانه است ... ای خدایم ای معبودم خسته ام ... کو

زندگی پاک و مقدسانه ... کو دست عشق و محبت ... کو سفره ی وفا و

صداقت ...همه رفته اند و نیرنگ مانده است من خسته ام ...از این همه بی

وفایی ...از این همه درد انتظار ...از این همه حسرت ... از این همه اشک ... از این

همه ناله و فغان ... خسته ام ... آری ... خسته ام ... از دست خودم خسته ام از

دست این زندگی خسته ام ...

از دست همه خسته ام...

از دست روزگار بی معرفت از دست  مردم بی معرفت ... ای خدایم دیگر از

زندگی سیرم ... از خودم سیرم ... از دنیا سیرم... ای خدایم گوش کن صدایم ...

من خسته ام..

 


[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 23:16 | |







دوستت دارم

 

تو را به جای همه کسانی که نشناختم دوست دارم .
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب می‌شود
و برای نخستین گل‌ها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم .
بی تو جز گستره‌ یی بی‌کرانه نمی‌بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.
تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانه‌گی‌ات که از آن من نیست

به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
می‌اندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من می‌تابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز

                                                                 . . . . .

             هیچ کس نیست....

 

 

 

اين شعرها ديگر براي هيچ كس نيست
نه! در دلم انگار جاي هيچ كس نيست

آنقدر تنهايم كه حتي دردهايم
ديگر شبيهِ دردهاي هيچ كس نيست

حتي نفس‌هاي مرا از من گرفتند
من مرده‌ام در من هواي هيچ كس نيست


دنياي مرموزي‌ست ما بايد بدانيم
كه هيچ‌كس اينجا براي هيچ‌كس نيست


بايد خدا هم با خودش روراست باشد
وقتي كه مي‌داند خداي هيچ‌كس نيست

من مي‌روم هر چند مي‌دانم كه ديگر
پشت سرم حتي دعاي هيچ‌كس نيست


[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 20:3 | |







همدم شبهای تنهایم سلام

                           همدم شبهای تنهاییم سلام
چند وقت است که ندیدمت ؟ نمی‌دانم . روزهاست؟ … نه ، سالهاست … نه ، سال کم است . قرنی‌ست نیستی . راستی چرا نیستی ؟!
نمی‌دانم کی و چطور ؟ اما در این تنهایی دلگیر فقط یادم می‌آید چه بهشتی بود روزهای با تو بودن . چه شبهای زیبایی بود از عشق گفتن .
می‌دانی ؟! تمامی دل من آکنده از عشق بود و هست . تمامی لحظه‌های من پر شده بود از عطر نفسهایت و زیبایی‌های عالم ، چشمان مهربانت . یادت می‌آید ؟! وقتی خستگی و غم بر دوشم سنگینی می‌کرد ؟! چه باک ؟! … همیشه دستانت بود که آرامش را برایم هدیه بیاورد … چه عالمی داشت … !
امشب هم تنهایم . اما دیگر تو نیستی . پس من سر بر شانه‌های چه کسی بگذارم ؟! از کجا دستی مهربان طلب کنم ؟! راستی میدانی مدت‌هاست که تنها دیوارها صدای مرا می‌شنوند ؟! هیچ نمی‌گویند ، فقط گوش می‌کنند . تو فکر می‌کنی دلشان می‌خواهد گوش کنند ؟! اما دیگرفرقی نمی‌کند ؟! من دیگر نمی‌گویم . شبهای زیادی ست که سکوت کرده‌ام . بر این دیوارها تکیه کرده‌ام و می‌گریم . دیوارها تاب می‌آورند ؟! مهم نیست . دیگر دیوار هم نمی‌خواهم …
سقف این اتاق چقدر کوتاه است ؟! احساس خفگی می‌کنم . اصلا مگر سقف آسمان چه عیبی دارد ؟ تازه ستاره‌هایش مثل لامپهای رنگی این اتاق نمی‌سوزند . همیشه روشنند ...
باید بروم … از این اتاق … خسته‌ شده‌ام …


[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 19:54 | |







چرا برای من عشق ممنوست؟

چرا برای من عشق ممنوست؟

 



[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 21:33 | |







شعرهای عاشقونه

 

عاشقانه دوستت می دارم
عاشقانه تو رو در قلب خود دارم
عاشقانه تو رو چون جان خود دارم
عاشقانه تو رو اندازه دنیا دوست می دارم
دوستت می دارم دوستت می دارم
من و تو چون دو عاشق دو معشوق
می رویم با هم به سوی خوشبختی به سوی او
به جایی که نمی دانیم و می خواهیم
عاشقانه دوستت می دارم عاشقانه دوستت می دارم ...


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 12:25 | |







سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد

بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من

که بغض آشنای ابر گریه می خواهد

بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم

و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد.

 


[+] نوشته شده توسط alireza&milad در 21:10 | |



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

javahermarket